عشق و عاشقی با سختیه روزگار گره خورده است
گاهی عاشق ومعشوق ورایه یکدیگرند همانند کویر
که سال هاست تشنه محبت خورشید است ٫ لب خشکانیده و روی به ترک آراسته
ومدام دل را صیقل می دهدو خار دل برون می سازد تا که شاید دل محبوب را بدست ارد
گاه دیداره پر ز رمزو راز و تب آلود به از دوری به صد رنج است.
زمانی که شب چادرش را بر پهنه ی آ سمان می گستراند
دل کویر می لرزد٫ پیکرش یخ می بندد وجودش از نبود یار سست میشود.
دلی خاکی دارد وچه نزدیک است دلی٫ خاک خورده ورنج کشیده به آسمان .
ستارگان به زمین گره خورده اند وچه محجوب و وفادار است کویر به خورشید
که به صد ناز و کرشمه و چشمک ستارگان نظر نمی کند
وبه طلوعی دوباره دل خوش است
و چه زیباست لحظه دیدار
http://www.roz2pix.rozblog.com/page/link
نظرات شما عزیزان: