پيرزن و جوان - طنز اجتماعي
پایگاه تفریحی لوکس بلاگ | جک،اس ام اس،عکس،داستان،کلیپ،کتاب،نرم افزار
www.bia-bia.tk
پسر جوان داخل صف اتوبوس ایستاده و بابت نمره ی بدی که در دانشگاه گرفته بود از زمین و زمان شاکی بود در همین لحظه پیرزنی که کنارش ایستاده بود پرسید : پسر جون اتوبوس این ایستگاه کجا می ره؟ پسر جوان به آرامی گفت : میدان ونک.. .اما پیرزن دوباره سوال کرد : پسر جون اتوبوس های این ایستگاه آخرش کجا می ایستند؟ جوان دانشجو با بی حوصلگی گفت : گفتم که میدان ونک... اما ثانیه ای نگذشته بود که پیرزن سوالش را برای مرتبه سوم تکرار کرد و پسر جوان با صدای بلند فریاد کشید : ونک...چند دفعه بگم خانم...ونک.. .بقیه مسافران با تحقیر پسر جوان را نگاه می کردند و...اما پیرزن با خوشحالی گفت : خدا خیرت بده پسر جون ...امروز یادم رفت سمعکم را بیاورم و تازه شنیدم چی گفتی
http://www.roz2pix.rozblog.com/page/link

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:داستان +18,داستان خنده دار,
ارسال توسط JaVaD

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

‎ ‏